English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1783 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trigram U هجای بی معنی سه حرفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amphibrach U شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
iamb U یک هجای کوتاه و یک هجای بلند
amphibrach U و یا یک هجای موکد بین دو هجای غیر موکد باشد
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
antepenult U هجای
graphs U هجای کلمه
graph U هجای کلمه
foot هجای شعری
nonsense syllable U هجای بی معنا
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
paragoge U حرف یا هجای الحاقی
hypercatalectic U دارای هجای زائد
centroid U قویترین هجای سطر
syllabify U تقسیم به هجای مقطع کردن
hypermeter U شعری که سبب یا هجای زائددر اخر دارد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic U وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
anapest U واحد شعری که مرکب از دوهجای کوتاه و یک هجای بلندباشد
paeon U وتدی که یک هجای دراز وسه هجاهای کوتاه دارد
oxytone U واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
trochee U وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
lettered U حرفی
incommunicatively U با کم حرفی
incommunicativeness U کم حرفی
taciturnity U کم حرفی
lexical U حرفی
reviling U بد حرفی
pauciloquy U کم حرفی
long tongue U پر حرفی
monomial U تک حرفی
uniliteral U یک حرفی
triliteral U سه حرفی
garrulity U پر حرفی
triliteralism U حالت سه حرفی
what have you to say? U چه حرفی دارید
letter quality U کیفیت حرفی
palaver U پر حرفی کردن
four-letter word U واژهیچهار حرفی
who said so? U که چنین حرفی زد
triliteral U کلمه سه حرفی
pass a remark U حرفی زدن
four-letter words U واژهیچهار حرفی
literal U حرفی لفظی
teragram U واژه چهار حرفی
slip of the tongue <idiom> U حرفی رانسنجیده زدن
To take offence at something . To take something to heart . U حرفی را بدل گرلتن
To tald someones head off. U سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
null U رشتهای که هیچ حرفی ندارد
Suit the action to the word. U حرفی را فورا" عملی کردن
trigraph U سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
labialize U حرفی را بصورت شفوی اداکردن
to insert a letter in a word U حرفی را در میان واژهای جادادن
to gain any ones ear U کسیرا اماده شنیدن حرفی
That is fine by me if you agree. U اگر موافقی من هم حرفی ندارم
spirant U حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
speak a word U چیزی بگویید حرفی بزنید
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
empty U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
emptied U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
But no one was ever talking about that! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
emptier U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
to make a remark U حرفی زدن افهار نظری کردن
emptiest U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
ascii U حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
fill U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fills U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
LIST chunk U که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
codepages U تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
BMP U در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
drifting U معنی
dumb U بی معنی
irrational U بی معنی
drift U معنی
fool begged U بی معنی
equipollent U هم معنی
drifted U معنی
dumber U بی معنی
meaningless U بی معنی
pointless U بی معنی
rigmarole U بی معنی
innuendos U معنی
innuendoes U معنی
dumbest U بی معنی
drifts U معنی
frothy U بی معنی
synonymous U هم معنی
innuendo U معنی
rigmaroles U بی معنی
to explain away U معنی
abstract U معنی
abstracting U معنی
abstracts U معنی
significance U معنی
significant U پر معنی
significantly U پر معنی
signification U معنی
purporst U معنی
intendment U معنی
of no significance U بی معنی
neer do well or well U بی معنی
tosh U بی معنی
implications U معنی
translation U معنی
semantics U معنی
unmeaning U بی معنی
implication U معنی
purport U معنی
purported U معنی
witless U بی معنی
effect U معنی
effected U معنی
effecting U معنی
irrationable U بی معنی
hokum U بی معنی
dull U بی معنی
dulled U بی معنی
duller U بی معنی
dullest U بی معنی
dulling U بی معنی
meanings U معنی
meaning less U بی معنی
purporting U معنی
purports U معنی
definition U معنی
definitions U معنی
dulls U بی معنی
meaningful U پر معنی
insensate U بی معنی
meaningfully U پر معنی
meaning U معنی
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
intends U معنی دادن
intending U معنی دادن
neer do well or well U ادم بی معنی
intend U معنی دادن
mystic sense U معنی پوشیده
moral U پند معنی
mystic sense U معنی رمزی
purport U معنی دادن
opposite meaning U معنی متضاد
by extension U باتعمیم معنی
by extension U بابسط معنی
pregnantly U بطور پر معنی
polysemous U بسیار معنی
parexcellence U بتمام معنی
grammatical sense U معنی دستوری
blat U بی معنی و بی ملاحظه
equivalents U مترادف هم معنی
opposite meaning U معنی وارونه
blatherskite U سخن بی معنی
equivalent U مترادف هم معنی
purported U معنی دادن
mal U پیشوندی که معنی بد
purporting U معنی دادن
literal U معنی اصلی
frothily U بطوربی معنی
inutility U اوم بی معنی
insignificancy U بی معنی گری
meaningful U معنی دار
inexpessive U بی اثر بی معنی
meaningfully U معنی دار
meaning U معنی دار
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1FIRST Team Number
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1popsicle
1time is prceious it has great
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com